پایگاه هواداران منچستریونایتد – تاکتیک مدرن و هنر کنترل تمپو ؟! چه ربطی به منچستر این روزها دارد؟ بعد از آن بازی کذایی با لیورپول چرا باید چنین مقالهای بخوانیم؟ جواب سوالتان را با کمی صبوری خواهید گرفت.
پیشگفتار: در هفتۀ هشتم بازیهای لیگ برتر، منچستریونایتد در روزی که فرم خوبی نداشت از بازی با لیورپول بازنده خارج نشد و یک امتیاز خارج از خانه کسب کرد، فارغ از تمامی انتقادات و ناامیدیهایی که این بازی برای هواداران به همراه داشت، نگرانیها بیشتر بخاطر فرم فوقالعاده خوب منچسترسیتی بود که موفق شد یکی از سرسختترین تیمهای جزیره یعنی استوک سیتی را با هفت گل تحقیر کند. ریتم ناامیدکنندۀ بازی منچستریونایتد بیشتر به دلیل نبود یک هافبک طراح و خلاق در میانۀ میدان بود، نقشی که یکی از سه بازیکن محبوب من از تاریخ باشگاه یعنی پل اسکولز سالها به بهترین و کاملترین شکل ممکن آن را انجام میداد، نقشی که بعد از رفتن او هنوز هم به خوبی پر نشده است، نقشی بسیار مهم که فرگوسن را وادار کرد او را از بازنشستگی فرا خواند، نقشی که حتی پوگبا هم با وجود قابلیتهای فراوان و کامل بودنش، هنوز نتوانسته تمام و کمال انجام دهد. تمپو، ریتم یا ضرباهنگ یکی از کلیدیترین مفاهیم تاکتیکی و از عناصر اصلی قدرت یا ضعف یک تیم است. منچستر سیتی چرا تا به اینجا موفق بوده است؟ چون حداقل سه بازیکن آن یعنی استرلینگ و سیلوا و در راسشان دیبروینه قابلیت تغییر جریان بازی را دارند. تمپو مسالهای است که فصل پیش در مقاطعی منچستر از آن رنج میبرد، سردرگمی پوگبا در خط هافبک، بالا رفتن سن کریک و نقشهای متفاوت آندر هررا باعث شده بود تا در بسیاری از بازیهای فصل ( به ویژه پس از باخت به واتفورد و تا میانههای فصل ) منچستریونایتد مورینیو با آن دست و پنجه نرم کند. (نیازی بود به فلینی اشارهای شود؟) در این فصل با آمدن ماتیچ، پوگبا تا قبل از مصدومیت رشد قابل ملاحظهای در تحقق این امر داشت و همانند یک رهبر ارکستر درجه یک، تمپوی حرکتی تیم را تنظیم میکرد اما با مصدومیت او، زوج ماتیچ و هررا یا ماتیچ و فلینی در این مساله موفق نبودند، هر چند که به دلیل بازیهای نه چندان سخت و البته برتری فیزیکی تیم، این مساله به چشم نیامد و تا قبل از بازی لیورپول روند بردهای منچستر ادامه داشت اما با نمایش ناامیدکننده و منفعلانۀ شاگردان مورینیو در مقابل لیورپول، نبود پوگبا و نبود یک روند تاکتیکی خلاقانه برای انتقال توپ در فاز تهاجمی، بیش از پیش خود را نشان داد. من هم تصمیم گرفتم برای تمدد اعصاب خرد شده از دیدن این بازی کسلکننده و منفعلانه یکی از مقالههای خوبی را که خواندهام ترجمه کنم که بیربط با نتایج این هفتۀ لیگ برتر، یعنی بازی اکبرمیثاقیانطور منچستریونایتد، باخت چلسی به کریستال پالاس، باخت آرسنال به واتفورد و برد قاطعانۀ سیتی نیست. این مقاله مقالۀ مفصلی است و نکات بسیار خوب و جامعی در خود دارد، ارجاعهای جالبی به تیمهای مختلف از جمله منچستر سالهای قبل و دوران طلاییش با نسل سوم شاگردان سرالکس فرگوسن دارد و خواندنش خالی از لطف نیست، این مقاله بسته به حوصلۀ شما و نظراتتان در چند بخش ارائه خواهد شد. تصمیم خودم بر ۵ یا ۶ قسمت کردن مقاله است ولی بسته به نظر شما این تقسیمبندی میتواند کم و زیاد شود. سخن کوتاه میکنم و میروم سراغ مقاله:
مقدمۀ مترجم:
این مقاله نزدیک هشت ماه پیش توسط سوهاردا کارکی در سایت outsideoftheboot منتشر شده است و در مورد یکی از مهمترین و کلیدیترین مباحث فوتبال مدرن یعنی تمپوی بازی است، ترجیح میدهم تمپو را ترجمه نکنم چرا که معادلهای آن ضرباهنگ، گام، سرعت و… اصل معنا را به ذهن متبادر نمیکند. این مقاله در مورد هنر کنترل تمپوی بازی است به نظر شخصی من بهترین نمونۀ حال حاضر آن در فوتبال فعلی، مطابق انتظار در بهترین تیم فعلی اروپا است. لوکا مودریچ که اخیرا در مصاحبهای گفته زیدان کلید موفقیتهای اخیر رئال است، البته که لوکا مودریچ متواضع است ولی فارغ از اینکه توپ طلا مال رونالدو و ترجیح رسانهها در این سالها چهرۀ فتوژنیک بیل و خامس و … بوده است، مودریچ از کلیدیترین دلایل موفقیتهای اخیر رئال است که البته در این مقاله هم به آن پرداخته شده است. برویم سراغ بخش اول ترجمۀ این مقاله
تاکتیک مدرن و هنر کنترل تمپو
سوهاردا در این مقاله در مورد هنر کنترل تمپو مینویسد. مبحثی که اغلب نادیده گرفته میشود، اما نقش مهمی در یک بازی فوتبال دارد.
اینکه بعضی چیزهای کوچک چقدر در فوتبال میتواند مهم باشد، نکتۀ جذابی است. تمپوی بازی یکی از این چیزهاست. بعضی وقتها نقش این عامل در مقایسه با دیگر جنبههای بازی بسیار آشکار است ولی اغلب مواقع نقش آن نامحسوس است و تحلیل آن دشوار است. چیزی که قضیه را جالبتر میکند این است که علیرغم نامحسوس بودن این امر، تمپو روی تقریبا تمامی چیزی که روی زمین فوتبال دیده میشود تاثیر میگذارد، از عملکرد بازیکن و شیمی تیم (شاید نزدیکترین واژه معادلش روح تیمی باشد) تا شکل بازی تیم و فلسفۀ آن و کامبکها و شکستهای غیر منتظره.
این مقاله به این جنبۀ کمتردیده شدۀ فوتبال خواهد پرداخت و تلاش خواهد کرد تا مقایسهای انجام دهد بین قرار دادن یک نقش هافبک برای کنترل تمپو با روشهای تاکتیکی که یک تمپوی خاص را با فلسفۀ بازی همراه میکند.
تغییرات در بارسلونا
مخصوصا تحت مربیگری سرمربی فعلی لوییز انریکه {در زمان نگارش این مقاله انریکه سرمربی بارسلونا بود} بارسلونا برای تنظیم تمپوی بازی دچار تغییرات ظریف و نامحسوسی شده است، یکی از انگیزههای این تغییرات جدایی ژاوی و فرآیند خو گرفتن به بازی بدون ژاوی است.
برای چندین سال ژاوی منشا تغییر تمپو، هماهنگ کردن و جهت دادن به سرعت و مسیر بازی برای بارسلونا بود، توانایی بالای تکنیکی، شم فوقالعادۀ جایگیری در میانۀ میدان، برخورداری از هوش فوتبالی بالا به این معنا بود که شمارۀ ۶ بارسلونا میتوانست در نواحی وسیعی از زمین و همچنین در اطراف محوطۀ جریمه تاثیرات ظریفی در جریان بازی داشته باشد، رد و بدل کردن سریع توپ در نواحی مختلف زمین برای حفظ مالکیت توپ و کم کردن سرعت بازی، تکرار چرخۀ مالکیت توپ، که به مدافعان زمان میداد تا خط عقب زمین را جلوتر بیاورند و همچنین به وینگبک ها اجازه میداد تا از جناحین فشار بیاورند و نیز راه انداختن پاسهای بلند در عرض، پشت مدافعان و یا جستجو برای شماره ۸ تا تمپوی بازی را به سرعت بالا ببرد و این باعث میشد تا ژاوی آمار شگفتانگیزی در زمینۀ تعداد پاس در هر بازی داشته باشد.
پایان بخش اول
در بخش بعدی به روش انریکه برای حل مشکل نبودن ژاوی و لوکا مودریچ و زیدان و رئال مادرید و … پرداخته خواهد شد.
۰ Comments