پایگاه هواداران منچستریونایتد در ایران – با نگاه به گذشته، این بهترین توصیف برای بازیکن سابق آژاکس می باشد: ” پسر طلایی “. دالی فرزند “کاپیتان دنی بلیند” که اسطوره آژاکس بود و با این تیم قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده است می باشد و از همان سنین جوانی از او انتظارات زیادی می رفت. یکی از محصولات آکادمی مشهور آژاکس، او در تیم های مقاطع مختلف این باشگاه بازی و پیشرفت کرد و خودش را به عنوان یکی از مهره های اصلی جوانان آژاکس در فصل 2007/2008 معرفی کرد. از این بازیکن انتظارات زیادی داشتند و او ناامید نشد. مدت زیادی طول نکشید تا اولین قرارداد حرفه ای او به همراه کاپیتانی او برای باشگاه به وی پیشنهاد شد.

بلیند اولین بازی خود را در هفتم دسامبر 2008 در یک بازی خارج از خانه در برابر FC Volendam انجام داد. و در حالی که همه فکر می کردند که او هیجان انگیز ظاهر شود اما این اتفاق نیفتاد. او در نیم فصل دوم 2009/10 به تیم Groningen قرض داده شد و تا قبل از این انتقال فقط 5 بازی برای آژاکس به میدان رفت. هرچند او نتوانست مربی آژاکس را تحت تاثیر قرار دهد و باشگاه آماده بود تا قرارداد قرضی او را دائمی کند که مارتین یول در دقایق آخر باشگاه را از این تصمیم منصرف کرد تا در روحیه او تغییر ایجاد کند و به این ترتیب دالی در آمستردام ماندنی شد.
در بازگشت به میادین مسابقات او در پست دفاع چپ به بازی گرفته شد اما اعتماد به نفس کافی را نداشت و در سازگاری با سرعت و شرایط فیزیکیِ مسابقاتِ در سطح بالا شکست خورد. در نتیجه او به طور مداوم توسط هواداران آژاکس مسخره میشد. با وجود اینکه او در پست شماره 6 آموزش دیده بود، به عنوان دفاع چپ به بازی کردن ادامه داد و در فصل 2012/13 خود را در تیم اصلی جای داد و روز به روز به قدرت خود می افزود. عملکرد درخشان او در دفاع چپ باعث شد تا همان دسته از هواداران که از بازی او شکایت داشتند او را به عنوان بازیکنِ سال در فصل 2012/13 انتخاب کنند.
” اختراعِ مجددِ دی بوئر” عبارتی بود که بیشتراز همه برای توصیف اوج گیری بلیند استفاده می شد و آن لقبی بود که سرمربی آژاکس بدست آورده بود. سرانجام پس از مدتی طولانی او با استعدادی که از وی انتظار می رفت خود را ثابت کرد و به عنوان دفاع چپ برای باشگاه در سالهای پیشِ رو به حساب می آمد. هرچند دی بوئر نقشه های دیگری داشت و آن بازگرداندن بلیند به پستی که در آن آموزش دیده و شکوفا شده بود یعنی هافبک دفاعی بود. او(بلیند) به آن پست برده شد، مانند ماهی ای که به آب برده می شود. و هنگامی که در آن پست گمارده شد بسیار موثر کار کرد. عملکرد موثر او به حدی بود که به عنوان ” فوتبالیستِ سالِ هلند ” انتخاب شد. عملکرد برجسته او در باشگاهش نادیده گرفته نشد و او از سال 2013 در ترکیب ثابت هلند قرار گرفت.
انتقال او در روزهای پایانی نقل و انتقالات به منچستریونایتد بهترین قسمت از تبلیغات تجاری باشگاهش بود. نبودِ یک هافبک دفاعیِ با کلاسِ جهانی در ترکیب تیم برای کنترل بازی، تبدیل به یکی از اصلی ترین نگرانی ها برای اکثر هواداران یونایتد شده بود. به خدمت گیری بلیند قدرت مورد نیاز برای بهبود عملکرد بدون زرق و برق آنها در میانه میدان را بازمیگرداند.

بلیند در فصل قبل در هر 90 دقیقه 2 تکل داشته که 50 درصد آنها موثر(موفق) بوده. همتایان او در یونایتد به اندازه او موثر نبوده اند. کریک و فلینی هردو میانگین تکل موفق 46 درصد داشتند در حالی که مصدومیت (تعداد بازی های کمتر) باعث شد تنها 36 درصد تکل های فلچر موفق باشد. در حالی که ضریب موفقیت بازیکنان در تکل های موفق در مقایسه با کریک پایین است ، باید این نکته را نیز ذکر کنیم که بلیند 22 بار سعی در مقابله با حریفِ رو در روی خود داشته اما این عدد برای کریک 6 می باشد. سرعت یکی از نقاط قوت او به شمار نمی آید و می بایست این ضریب موفقیت در تکل ها را در لیگ جزیره حفظ نماید. از طرف دیگر انتظار میرود تواناییهای هوایی یکی از اصلی ترین نقاط قوت وی باشد ، زیرا در 66 درصد از نبردهای هوایی موفق بوده است. در کل ، این بازیکن در بیش از 54 درصد از دوئل های خود موفق بوده که نشان دهنده توانایی بالای او در تخریب ضدحملات حریف می باشد.
این بازیکن به خاطر تواناییش در حفظ توپ مشهور شده است. او به طور میانگین در هر بازی 0.6 بار توپ را لو داده است. هرچند این ممکن است موثر به نظر برسد، اما همتایانِ او یعنی کریک و فلچر با میانگین کمتر یعنی 0.5 بار در هر بازی توپ را لو داده اند. از طرف دیگر، فلینی با میانگین 1.4 بار در هر بازی توپ لو داده است. بلیند سرعت بالایی ندارد پس جای تعجب ندارد که او در هر بازی 1.3 بار دریبل خورده است. او این آمار را در لیگ هلند ثبت کرده که بسیار کندتر از لیگ جزیره است و باید دید آیا او می تواند این آمار را در لیگ بسیار سرعتی و فیزیکی جزیره تکرار کند یا نه.

بازیکن سابق آژاکس در فصل قبل میانگین 5 عمل تدافعی در هر 90 دقیقه داشته است. توانایی بازی خوانی به همراه میزان دوندگی بالای او از مشخصات اصلی بازی او می باشد. او به طور میانگین در هر 33 دقیقه باعث تخریب ضدحملات حریفان شده است. همچنین توپ های زیادی را با میانگین 1 توپ در هر 4 بازی سد کرده است که با آمار بدی برای یک هافبک دفاعی نمی باشد. اگرچه فلینی در دفع توپ از همتایانش بهتر عمل کرده ، اما بلیند نیز با میانگین 2.64 دفع توپ در هر 90 دقیقه آمار مثبتی دارد. بلیند یک اشتباه دفاعیِ منجر به گل دارد.

بلیند اغلب در آژاکس در نوک مثلث واقع در نیمه زمین خودی مستقر می شد. او سرعت بازی را دیکته می کرد. او قدرت پاسوری بالایی دارد و 88 درصد پاسهای او موفق بوده اند. هرچند تفاوت زیادی بین او و همتایانش در این مورد (دقت پاس) وجود ندارد. او میانگین 5 پاس بلند در هر بازی در آژاکس را به ثبت رسانده و اغلب اوقات به دنبال یار خودی در پشت مدافعان حریف برای ارسال پاس بلند می گردد. با این وجود و ذکر توانایی او در پیدا کردن یار خودی در فواصل مختلف، او میانگینِ بیش از 1.25 پاس کلیدی در هر بازی دارد، که به طور قابل توجهی از تمام همتایانش در الدترافورد بیشتر است. همچنین وی علاقه به گلزنی از راه دور دارد، همانطور که در آژاکس این را نشان داده است. هرچند میانگین دقت شوت هایش 44 درصد می باشد. تنها گلِ فصل او در بازی با FC Utrecht با یک شوت از راه دور بود. یونایتد باشگاهی نیست که در خط حمله فاقد مهره ارزشمند باشد و سرمربی و هواداران یونایتد ترجیح می دهند بلیند به دفاع آنها انسجام ببخشد تا اینکه گل بزند.

مصدومیتِ از روی بدشانسیِ فلچر و همچنین ناتوانی فلینی در انطباق با محیط جدید باعث شد تا فنخال نگاه خود را به فراتر از انگلیس ببرد. زیرا گزینه های او در این پست تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند و کریک با 33 سال سن راهگشا نبود. از طرف دیگر بلیند فقط 24 سال سن دارد و تجربه عظیمی از بازی در سطح بالا و کار کردن تحت نظر فنخال دارد و می تواند به آسانی به مهره ای قابل اعتماد تبدیل شود. او همچنین خیلی بیشتر از سه بازیکنِ همتایش در یونایتد با سبک هلندی خو گرفته و به فنخال در سازگار کردن بقیه بازیکنان با این سبک کمک خواهد کرد.
دایره زندگی بلیند در دوران حرفه ای فوتبالش خیلی زود تکمیل شد. از فرستاده شدن به تیم Groningen تا تبدیل شدن به یکی از بازیکنان رویایی قاره، او تمام این اتفاقات را تجربه کرد. او نه تنها روی تکنیک خود بلکه روی فیزیک بدنی و قدرت روحی خود نیز بسیار کار کرد و سخت کوشی نشان داد. بزرگترین آزمون زندگی او در انگلیس منتظر وی است. آیا او می تواند در نزد هواداران محبوب شود؟ او باید واقعا خود را از قید زندگی در زیر سایه پدرش آزاد کند و هویت خودش را بسازد.