جایگزین مسیر

دغدغه های یک دختر یونایتدی

by | مرداد , ۱۸ , ۱۳۹۲

این متن زیبا و سخت و البته طولانی رو با زحمت خاصی ترجمه کردیم
این متن زیبا از زبان یک دختر یونایتد گفته شده و تقریبا با شرایط هواداری دختران یونایتدی در ایران برابر هست.

 

 

 

من حتی نمی دانم چه زمانی تماشای فوتبال را شروع کردم . گمان می کنم چیزی است که همیشه وجود دارد و بخشی از زندگی من است . اما این فقط فوتبال نیست که همیشه هست بلکه منچستریونایتد است .


در خانواده ی من ، ما با این تیم زندگی می کنیم ونفس می کشیم . آن ها همیشه جزیی از ما هستند و فکر نمی کنم این احساس هیچ وقت تغییر کند .

به خاطر می آورم وقتی که دختر جوانی بودم ،‌ مادرم شب ها کار می کرد بنابراین تمام طول روز من بودم با پدر و برادرم . بیشتر زمان من با مردان می گذشت پس باید فوتبال بازی می کردم اما طوری نبود که مجبور باشم بلکه عاشق این کار بودم و آن را بیشتر از هر چیزی دوست داشتم حتی بیشتر از بازی کردن با عروسک های باربی و آرایش و بیرایش….

من همیشه در دروازه می ایستادم . لباس منچستر یونایتدم را می پوشیدم و زمانی که در دروازه نبودم ، باور داشتم که تدی شرینگهام هستم . او اولین بُت من بود . با خود می گفتم روزی با او ازدواج خواهم کرد .

وقتی بچه بودم دوست داشتم یک فوتبالیست حرفه یی شوم اما وقتی فهمیدم که منچستریونایتد تیم بانوان ندارد می خواستم گریه کنم . تصمیم داشتم کفش هایم را به خاطر فوتبال حرفه یی آویزان کنم. من فقط می دانستم اگر نتوانم برای منچستریونایتد بازی کنم ، هرگز نمی توانم برای تیم دیگری بازی کنم . یکبار عمه ام به من گفت زنان فوتبالیست درآمد بالایی نخواهند داشت اما من هرگز اهمیت ندادم . فقط پوشیدن لباس منچستریونایتد برای من کافی بود .

در انگستان بزرگ شدم ، مدرسه ام ، روز سنت جورج را جشن گرفته بود به همین منظور ما لباس های قرمز پوشیدیم . همه ی دختران لباس های قرمز با انواع زیور آلات دخترانه پوشیدند اما من با افتخار لباس منجستر یونایتدم را پوشیدم و هرگز احساس شرمندگی نکردم از این که این تیم را بیشتر از زندگی ام دوست دارم . آن ها همیشه من را خوشحال می کنند و من می دانستم ، می توانم همیشه روی آن ها حساب کنم .

این باشگاه بهترین خاطرات زندگی را برای من رقم زده است . من در سالفورد و بولتون زندگی کرده ام ( کمتر از نیم ساعت از منچستر فاصله دارد ) وقتی که جوان بودم به اندازه ی کافی خوش شانس بودم که بتوانم به همراه خانواده ام به تماشای بعضی از بازی ها بروم .

و وقتی که به ورزشگاه نمی رفتم ، در خانه می ماندم و به تشویق این پسرها می پرداختم . آن ها تمام لذت و شادی زندگی را برای من می آوردند . برخی اوقات احساس می کنم تمام آن چه که من نیاز دارم ، آن ها هستند . از مسابقاتی که همیشه در خاطرم خواهد ماند ،‌ پیروزی 4 بر 2 یونایتد برابر آرسنال در هایبوری ، فینال لیگ قهرمانان سال 2008 و پیروزی 1 بر 0 در اولدترافورد برابر بارسلونا بود که در آن مسابفه اسکولزی مثل همیشه یک گل استثنایی زد .

این که آن ها صبر و شکیبایی من را با کام بک های دیر هنگام خود تحریک می کنند یا وقتی که به اندازه ی کافی جلو هستند ، شل و ول بازی می کنند یا وقتی که امتیازات غیر ضروری را از دست می دهند …. من فقط می دانم علیرغم این که گاهی از آن ها عصبانی می شوم ، اما همیشه عاشق آن ها خواهم بود .

اولین بار با آن ها نسبت به فوتبال علاقه مند شدم و این چیزی است که هرگز عوض نخواهد شد .

چون منچستریونایتد هرگز در خاطره ها نمی میرد .

ترجمه خبر از We Are United

۰ Comments