جایگزین مسیر

فاجعه مونیخ چگونه تاریخ فوتبال را عوض کرد

by | بهمن , ۱۷ , ۱۳۹۲

در فاجعه هوایی مونیخ برخی استعدادهای ناب فوتبال انگلیس به تراژدیک ترین شکل ممکن از میان ما رفتند.

.

.

.

.

.

.

.

.

پایگاه هواداران منچستریونایتد در ایران – نویسنده ارشد دیلی میرور, اولیور هولت ابتدا این مطلب را در سال 2008 نوشت, یعنی 50 سال پس از این حادثه که ما در 56 سالگرد این حادثه تلخ این مطلب را برای شما منتشر می کنیم.

تصور کنید که بابی مور هرگز نمی توانست جام قهرمانی جام جهانی را در آن روز باشکوه در سال 1966 بالا سر ببرد.

جزئیات کوچکی درباره اینکه چطور کاپیتان انگلستان دستان خود را در راه رفتن به سمت جایگاه سلطنتی پاک کرد زیرا او نمی خواست دستکش های سفید ملکه گل آلود شود؟

تصور کنید که این مسائل اتفاق نمی افتاد.

تصور کنید که استنلی متئوز در آستانه رسیدن به فینال جام حذفی 1953 نبود. تصور کنید که جرج بستی نبود.

یا دنیس لاوی وجود نداشت. بدون کالین بل.

تصور کنید که هرگز اورتون کبیر به همراه هاروی و کندال سه نفری روی توپ نمی افتادند. تصور کنید که چالی جرج هرگز در فینال 1971 گل نمی زد و در چمن ومبلی به زمین می افتاد.

تصور کنید که کوین کیگان در دهه 70 میلادی در آنفیلد نبود. تصور کنید اگر لیورپول هرگز جام اروپایی را در سال 1977 در رم کسب نمی کرد.

تصور کنید که کنی داگلیش هرگز در جنوب مرز انگلستان بازی نمی کرد.

و سپس شاید شما کم کم چیزهایی را درک کنید.

سپس شاید شما کم کم تشخیص بدهید که چه اتفاقی می افتاد زمانی که آن هواپیما در مونیخ در آخرین تلاش خود برای پرواز در 6 فوریه 1958 دچار سانحه شد.

به خاطر موانعی که بر سر راهش بود سرعتش کم شد و سرعتش به اندازه کافی برای بلند شدن از زمین مناسب نبود, این هواپیمای الیزابتن حصار دور باند فرودگاه را پاره کرد و به یک خانه برخورد کرد و 100 متر روی زمین کشیده شد و به دور خود چرخید تا زمانی که متوقف شد.

و در آن لحظات وحشتناک و فوق العاده بد, تکه بزرگی از تاریخ فوتبال انگلستان برای همیشه از دستان ما پرید.

.

.

آنها ممکن بود به چه بازیکنانی تبدیل بشوند. آنها ممکن بود چه کارهایی انجام دهند. این عذابی است که خانواده ها و دوستان هر یکی از جوانان یا زنانی که قبل از اینکه زمان رفتنشان فرابرسد از میان آنها رفته اند را زجر می دهد.

و در قضیه بچه های بازبی, تعجب و رویاپردازی توسط یک ملت که عاشق فوتبال بوده اند برای نیم قرن رخ داد است.

تیمی از بین رفت زمانی که در آستانه عظمت ایستاده بود. محو شد زمانی که در حال انجام دادن کارهایی بود که هیچ تیم دیکر انگلیسی پیش از این نتوانسته بودند انجام دهند.

اگر 8 بچه بازبی در نتیجه آن حادثه فوت نمی کردند, ما احتمالا تاریخ متفاوتی داشتیم, و همچنین مجموعه متفاوتی از نماد های فوتبال.

تیم جوان مت بازبی برای سومین عنوان موفق پی در پی لیگ تلاش می کرد پس از اینکه در سال 1956 و 1957 توانسته بود مقام قهرمانی را بدست بیاورد.

این افتخار جایگاه خاصی در تاریخ به آنها می داد. چه کسی می داند شاید آنها چهارمین یا حتی پنجمین قهرمانی را نیز بدست می آوردند و به همین شکل یکه تازی می کردند.

آنها همچنین پیشگامان حضور انگلستان در جام اروپا نیز بودند.

آنها در راه بازگشت به خانه از پیروزی که در مجموع دو بازی رفت و برگشت برابر ستاره سرخ بلگراد داشتند, بودند که برای سوخت گیری دوباره در مونیخ توقف کردند.

هیچ چیزی را نمی توان با اطمینان گفت اما آنها شاید مبدل به اولین تیم انگلیسی می شدند که این تورنمنت را فتح کرده بود, بسیار جلوتر از سلتیک که توانست در سال 1967 قهرمان جام اروپا شود.

آنها ممکن بود یک سلسه را در الدترافورد بوجود بیاورند که درخشان تر از رئال مادرید باشد.

مسئله ای که بیشتر از هر چیز دیگری تاریخدانان فوتبال را اذیت می کند, ازدست رفتن دانکن ادواردز می باشد, بازیکن فوق العاده بی نظیر الدترافورد.

.

.

ادواردز زمانی که فوت کرد 21 سال داشت, او تا 15 روز پس از حداثه مونیخ با وجود صدمات شدید داخلی برای زنده ماندن جنگید اما این جراحات به او اجازه نداد تا بیش از این مدت زنده بماند.

در آن زمان, این بازیکن انگلیسی که شماره 6 را بر تن می کرد 18 بازی برای تیم ملی انگلستان انجام داده بود, البته به این مسئله توجه کنید که آن زمان ها بازی های بین المللی کمتری نسبت به حال حاضر انجام می شد.

اگر او نجات پیدا می کرد, احتمالا تا تابستان 1996 29 بازی در تبم ملی در کارنامه خود ثبت می کرد.

این احتمال وجود داشت که او عضوی از تیم آلف رمزی باشد که بر آلمان غلبه می کند. این احتمال وجود داشت که او جام قهرمانی جام جهانی را بالا سر ببرد.

نه مور.

احتمالش وجود داشت که او به جمع 5 بازیکنی ملحق شود که 100 بازی در تیم ملی انجام داده اند, هدفی که دیوید بکهام نیز برای رسیدن به آن تلاش می کرد.

ادواردز را به تیمی که پیتر شیلتون, مور, بابی چارلتون و بیلی رایت دارد, اضافه کنید.

این احتمال نیز وجود داشت که رایان گیگز برای رسیدن به رکورد بیشترین حضور در منچستریونایتد که در اختیار چارلتون بود بیشتر تلاش کند اگر ادواردز زنده می ماند.

ادواردز پیش از این سانحه 177 بازی برای منچستریونایتد انجام داده بود. 177 بازی برای بازیکنی که تنها 21 سال سن داشت.

چارلتون گفت که ادواردز تنها بازیکنی بود که باعث می شد او احساس کند بازیکن درجه دومی هست.

چارلتون گفت: در مقایسه با او, بقیه ما مثل کوتوله ها بودیم.

پس به این خاطر همه آن چیزی که ما می توانیم انجام دهیم این است که حیرت زده بشویم از اینکه ادواردز ممکن بود به چه مقام هایی دست یابد و او در تاریخ ماندگار شود و جف بنت, راجر برن, ادی کولمن, مارک جونز, دیوید پگ, تامی تیلور و لیام ویلان در ذهن همه ما مردانی هستند که ممکن بود جهان را فتح کنند.

البته, آنها هنور میراث ماندگاری برای یونایتد به جا گذاشته اند. نه تنها به خاظر افتخاراتی که پیش از مرگشان بدست آورده اند.

بلکه به خاطر این مسئله عاشقانه تراژیک و رمزآلود که آنها از 6 فوریه به بعد به باشگاه کمک کردند.

سانحه هوایی مونیخ بچه های بازبی را به تیمی از جیمز دینز تبدیل کرد, تیمی که همیشه در خاطرات ما جوان است و برای همیشه با غرور سر خود را بالا نگه می دارد.

با بالا رفتن سنش فروغش را ازدست نداد و یا با مصدومیتی که گرفتاز آن شد که احتمال داشت نیم قرن پیش دوران حرفه ای او را پایان بخشد.

و به خاطر این مسئله, به خاطر اینکه بازبی برای کسب دوباره سلامتی خود جنگید پس از اینکه مراسم آنها برگزار شد, به تیم خود کمک کرد تا دوباره برخیزد, یونایتد این ادعا را داشت تا به مشهورترینباشگاه در جهان نبدیل شود.

این حادثه مونیخ و رستاخیز باشگاه پس از آن بود, احساسات تازه زنده شده برای تلاش در جهان رسیدن به اوج جام اروپا که در پیروزی برابر بنفیکا در سال 1968 در ومبلی بدست آمد و به این باشگاه جذبه و شهرتی معنوی داد.

در راه, این حادثه مونیخ بود که باعث شد جرج بست به بهترین شکل بدرخشد, حادثه مونیخ به او این اجازه را داد تا به عنوان وارث بچه های بازبی به مراحل بالاتر برسد, مردی که در نهایت به بازبی این اجازه را داد تا به تیم رویایی خود که در راه دستیابی به آن ازبین رفته بود, دست یابد.

آن حادثه یونایتد را مبدل به “بزرگترین باشگاه درجهان” در سبک خودش کرد.

این مسئله بود که انها را بیتلز دنیای فوتبال کرد.

این مسئله باعث شد تا آنها به قدرت تجاری که اکنون دارند, دست یابند. به این دلیل است که آنها طرفداران بیشتر و گسترده تری از هر باشگاه انگلیسی دیگری دارند.

منچستریونایتد و فوتبال انگلیس بخشی از تاریخ خود را سرقت شده می بیند, زمانی که آنها هواپیما 50 سال قبل در مونیخ سقوط کرد.

اما افسانه بچه های بازبی, رویای این مسئله که آنها ممکن بود به چه تیمی تبدیل شوند و یاد و خاطره بازیکنان جوان آنها و عهد به زندگی کردن, همچنان ادامه و ادامه دارد.

۰ Comments