پایگاه هواداران منچستریونایتد–۵۰ بازیکن برتر تاریخ منچستر (بخش پنجم)
در چهار بخش قبلی این مطلب چهل نفر از اسطورههای تاریخ باشگاه را با هم مرور کردیم، در ابتدا قرار بر این بود که این مطلب در ۵ بخش ارائه شود، اما با توجه به افزایش حجم پنجمین مطلب، تصمیم بر آن شد تا بخش پنجم خود در دو بخش خدمت عزیزان ارائه شود. در این بخش میرسیم به پنج نفر دیگر که از جذابترین شمایلهای ماندگار تاریخ باشگاه هستند و مرور اسمهایشان لذتبخش است. توضیح اینکه به دلایل شخصی این بخش بسیار مفصلتر و علاوه بر متن مرجع، حواشی و مطالب زیادی به آن اضافه شده است.اما اولین کسی که با آن این بخش را شروع خواهیم کرد کسی نیست جز بهترین بازیکن فصل گذشتۀ اروپا و جهان و درخشانترین ستارۀ آسمان فوتبال در فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۷ یعنی کریستیانو رونالدو:
شمارۀ ۱۰
کریستیانو رونالدو
روایت شخصی: آن روزها برای ما روزهای تلخی بود، هرچند که فصل قبلی برایمان با قهرمانی لیگ پایان یافته بود اما اسطورۀ باشگاه به دلیل درگیریاش با رئیس به رئال پیوسته بود، شاید اگر بخواهیم نقطهای برای شروع نفرت برخی طرفداران منچستر از رئال مادرید تعیین کنیم پیوستن بکام به رئال مادرید بهترین انتخاب باشد. فصلی که با هتتریک خرگوش برزیلی در مقابل بارتز و دو گل تلخ بکام در بازی برگشت مقابل رئال مادرید پایان یافت و در تابستان خبر رسید بکام به رئال کهکشانی پیوسته است. نگرانی همۀ ما را در بر گرفته بود. خریدهای باشگاه یکی از یکی بدتر بودند کافیاست به هوادارانی که آن روزها را به یاد دارند این اسمها را بگویید: کلبرسون، جمباجمبا، بلیون، تیم هاوارد (تیم هاوارد جام جهانی گذشته را فراموش کنید، آن سالها اشتباهاتش کابوس ما بود) اما از بین اینها یک نفر بود که در بازی اسپورتینگ با منچستر امان جان اوشی و مدافعان منچستر را بریده بود. پسری با موهای رنگ شده و چهرهای معصوم که رگههایی از شیطنت را داشت. اما وقتی نظر فرگی را جلب کرد و به منچستر پیوست و بلافاصله پیراهن هفت به او داده شد نگرانیها شروع شد. آیا او برای پوشیدن این پیراهن به اندازۀ کافی بزرگ بود؟ فصل اول رونالدو پرنوسان و همراه با فراز و نشیب بود، رونالدو تنها در کمتر از نیمی از بازیهای فصل به صورت ثابت به میدان رفت. گاهی وقتها خیلی خوب بود گاهی وقتها با بازیهای اضافهاش با توپ و موقعیت سوزیها اعصاب هواداران را خرد میکرد. آن سال سال خوبی نبود هرچند که با بردن افایکاپ تمام شد، اما با واگذاری قهرمانی به آرسنال پرقدرت آن سالها و حذف مقابل پورتوی مورینیو تمام شد. اما در زیر پوست باشگاه خبرهای دیگری بود، رئیس در حال ساختن نسل جدید فاتحان اروپا بود و کلید فتح قلهها کسی نبود جز همین پسرک که جاهطلبی و معصومیت و شیطنت را توامان با خودش برای شیاطین سرخ آورده بود. رونالدو فصل به فصل تکامل یافت، دوبار به عنوان برترین بازیکن فصل جزیره انتخاب شد. در فینال مسکو گل زد اما پنالتی خراب کرد و تا پای از دست دادن قهرمانی پیش رفت، گریههای رونالدو زیر باران مسکو یادتان مانده؟ اما ورق برگشت جان تری لیز خورد، فن درسار دستهایش را زیر باران بالا برد رونالدو به عرش رفت. قهرمان اروپا شد توپ طلای اروپا را گرفت، او آن سالها در قلۀ موفقیت بود در بهترین باشگاه جهان توپ طلا را گرفته بود و سال بعد برای دفاع از قهرمانی به فینال المپیک رم پا گذاشت، اما زور منچستر به بهترین تیم قرن ۲۱ نرسید، جادوی آن سالهای بارسلونا و امتناع سر الکس از ارائه بازی دفاعی باعث شد رونالدو و منچستر نتوانند از عنوان قهرمانیشان در اروپا دفاع کنند. رونالدو با شکستن رکورد نقل و انتقالات به رئال مادرید رفت، سیکل نفرت کامل شد. یک شمارۀ هفت اسطورهای دیگر باشگاه را به مقصد رئال ترک کرد. پیشرفتش را ادامه داد و تنه به تنۀ مسی مرزها و رکوردها را جابجا کرد.با پرتغال قهرمان یورو شد پنجمین توپ طلایش را هم چند ماه دیگر خواهد گرفت و بعدها دلتنگ رقابت پینگپونگیاش با مسی خواهیم شد. لحظههای خاطرهانگیز رونالدو در اولدترافورد فراوانند. از آن سال اول پرنوسان تا گلزنیهای پیاپی و افتخارات فراوان، مثل بکام وقتی به اولدترافورد برگشت بغض کرد. گل زد و معذرت خواهی کرد. هنوز روابط خوبی با رییس دارد آخرینش هم دیدار صمیمانهاش با رییس در رختکن بعد از بازی فینال مقابل یوونتوس. بعد از هو شدن توسط بعضی طرفداران بیرحم و قدرنشناس رئال گفت دلم برای اولدترافورد تنگ شده، جایی که هیچ وقت مرا هو نکردند. در تئاتر رویاها هیچ کابوسی برای اسطورهها وجود ندارد.
شمارۀ ۹
وین رونی
بهترین گلزن تاریخ باشگاه منچستریونایتد و تیم ملی انگلستان. میتوان همینجا ایستاد و به عظمت این دو صفت فکر کرد. بالاتر بودن تعداد گلها از کسانی مثل چارلتون، بست، دنیس لاو، کانتونا، رونالدو و …در باشگاهی به عظمت منچستر. اما راز این جایگاه وین رونی چیست؟ وقتی همین چند وقت اخیر وین رونی به باشگاه اولش اورتون برگشت موج تحلیلها، ستایشها و مرور کارنامۀ پرافتخارش سایتها و مجلات را پر کرد، حتما شما هم چندین نمونه از مطالب گفته شده را خواندهاید. اما راز موفقیت وین رونی در منچستر بیش از هرچیز در خدمت تیم بودن و فداکاری بود. وقتی با قیمت بالای ۲۷ میلیون در سال ۲۰۰۴ از اورتون به منچستر پیوست انتظارات از او بالا بود، اما رونی قدم اول را محکم برداشت. هتتریک مقابل فنرباغچه در اولین بازی اروپایی. نشان داد آمده که مرزها را در نوردد. رونی بیش از سایر اسطورههای باشگاه انعطافپذیر بود، علیرغم برخی مسائل در اولین سال پس از بازنشستگی سرالکس، رونی که در آستانه رفتن به چلسی بود از تصمیمش منصرف شد و برای مویس بازی کرد. اما رونی که با بحثهای رفتنش به چلسی هواداران را نگران و ناراحت کرده بود مسئولانهتر از هر فصل به باشگاه بازگشت، اوج فداکاری و تعصب رونی به باشگاه در آن فصل بود، شاید همگی رونی را با به دوش کشیدن بار قهرمانیهای تیم پس از رفتن رونالدو به یاد داشته باشند، شاید گلهای پرشمارش در فصول منجر به قهرمانی پس از رفتن رونالدو به رئال هوش از سر هواداران برده باشد اما رونی در فصل مربیگری مویس ثابت کرد که دلیل اسطوره بودنش همین فداکاری است، رونی در آن فصل در هر پستی که مویس کم داشت بازی کرد و دم نزد، بعید بود اگر فرضا مویس از کریس رونالدو میخواست، وی حاضر میشد در پست شمارۀ ۶ بازی کند. اما برای رونی مهم خواست مربی و موفقیت تیم بود. رونی به هر سازی که مویس میخواست رقصید، یک روز جای کریک را پر کرد، روز دیگر جای نانی یا اشلی یانگ روزی پست شمارۀ ۱۰ روزی پست شمارۀ ۹. همین فداکاریها کمکم رونی را از رمق انداخت، رونی که پا به پای رونالدو در موفقیتهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ بازی میکرد کم کم از رفیقش جا ماند تا جور کمبودهای تیم را بکشد. کسی چه میداند ؟ اگر رونی هم جاهطلبیهای رونالدو را داشت شاید الان توپ طلا را در ویترین افتخاراتش داشت، اما رونی جایگاهی رفیعتر برای خود دست و پا کرد، ماند و گلزنی کرد و گلزنی کرد و مبدل شد به بهترین بازیکن باشگاه. فارغ از دلخوریهای مربوط به دستمزد و شایعات آزاردهندۀ تمایلش برای رفتن به چلسی، برای اینکه یادتان بیاید رونی برای باشگاه چه کرد و چه شخصیتی داشت لحظۀ به ثمر رساندن گل رکوردشکنش از روی ضربه کاشته را به یاد بیاورید. میخواهد خوشحالی کند، اما یادش میاید که تازه بازی مساوی شده است و تیم چند دقیقهای برای جبران وقت دارد. اشاره میکند توپ را سریع بیاورید تا بازی به گردش بیفتد و چند ده متر آن طرفتر در جایگاه تماشاگران، مرد اسطورهای باشگاه سر بابی چارلتون ایستاده و او را تشویق میکند، بهترین گلزن تاریخ باشگاه را.
شمارۀ ۸
اریک کانتونا
مرد فرانسوی در سال ۹۲ از لیدز به منچستر پیوست، کانتونا اعتبارش را مدیون مدت حضورش نیست، جادوی حضور پنج سالهاش در باشگاه چنان وزنۀ سنگینی به شمار میرفت که باشگاه موفق شد چهار بار قهرمان لیگ شود، کانتونا اعجوبهای از تلفیق قدرت، تکنیک، گلزنی و خلاقیت بود. شمایل اصلی کانتونا آوردن یک روحیۀ برنده برای احیای منچستر در دهۀ ۹۰ بود، کینگ اریک در اولین فصل حضورش در منچستر قهرمان لیگ برتر شد و سه بار دیگر این عنوان را کسب کرد. کانتونا شاید آماری پایینتر از خیلیها داشته باشد، اما سایۀ حضور پنج سالهاش بر تاریخ باشگاه سنگینی میکند. لحظات به یاد ماندنی کینگ اریک در ذهن طرفداران زیادند، از اجرای حرکت کونگفویی روی تماشاگر کریستال پالاس تا گل چیپ معروفش. باید از بچههایی که توی کوچه با یقههای بالا داده شده با توپ پلاستیکی بازی میکردند پرسید کانتونا که بود.
شمارۀ ۷
جرج بست
The best یا پنجمین بیتل، جرج بست پسر بلفاست، آمیزۀ جنونآمیزی از تکنیک، دربیل، سرعت، نبوغ، گلزنی با هر دو پا و… بست عضوی از آن تیم افسانهای بود که ققنوسوار از خاکسترهای مونیخ برخاست و اولین جام قهرمانی اروپا را به جزیره آورد. بست یکی از خدایان تثلیثی آن سالها بود که در کنار بابی چارلتون و دنیس لاو پرستش میشدند. وقتی مت بازبی تلگراف ” فکر میکنم برات یه نابغه پیدا کردم” را از بیشاپ استعدادیاب منچستر دریافت کرد بست ۱۵ سال داشت، دو سال بعد بست به منچستر پیوست. یکی از بهترین دریبلزن ها و نوابغ فوتبال که کمتر از آنچه باید قرب دید. تاریخ فوتبال جایگاهی همسطح مارادونا به بست بدهکار است. وقتی در همین سری مطالب در بخش مربوط به بکام، رونالدو پوگبا و نیمار و … را ادامهدهندگان راه بکام خواندیم، در مورد جرج بست چه چیزی میتوان گفت؟ بست از اولین سلبریتیهای فوتبال بود. اما سبک زندگی نامتعارفش مشکلاتی چون اعتیاد به الکل را در پی داشت. نقل قول معروفی از او وجود دارد: “من پول زیادی روی مشروبات الکلی، زنان و ماشینهای سریع خرج کردم، بقیه پولام اسراف شد” و یا نقل قولش در مورد لیورپول “اگر مجبور به انتخاب بین دو گزینه شوم که یا چهار بازیکن را جا بگذارم و از ۳۰ متری به لیورپول در آنفیلد گل بزنم یا با ملکه زیبایی دنیا بخوابم؛ انتخاب کردن خیلی سخت میشود. اما خوشبختانه من هر دو کار را کردهام” بست در سن ۵۹ سالگی بر اثر عوارض داروهای مرتبط با پیوند کبدش از دنیا رفت. پله در مورد بست میگوید: “بست بزرگترین بازیکن فوتبال بود” بست در ۱۹۶۸ توپ طلا را در سن ۲۲ سالگی کسب کرد البته رقیبش در آن سال کسی نبود جز برندۀ توپ طلای سال ۱۹۶۶، همتیمیاش بابی چارلتون بود. دنیس لاو هم در سال ۱۹۶۴ این افتخار را کسب کرده بود و بدین ترتیب مثلث مقدس و افسانهای کامل شد. مثلثی که مجسمهشان زینتبخش اولدترافورد است.
شمارۀ ۶
روی کین
۱۲ سال حضور پرافتخار در باشگاه، برندۀ عناوین مختلف تیمی و برندۀ یک جایزۀ بهترین بازیکن فصل لیگ برتر، از متعصبترین بازیکنهای تاریخ باشگاه که ۴۸۰ بازی برای منچستر به میدان رفت، هشت سال کاپیتان منچستر بود. یک رهبر جنگنده و یک بازیخوان شگفتانگیز، نقطۀ پررنگ کارنامۀ روی کین عملکرد فوقالعادهاش در نیمهنهایی لیگ قهرمانان مقابل یوونتوس بود. تعصب مثالزدنیاش، جدلهای بیپایانش با داورها، انتقامش از بازیکن منچسترسیتی، مشتش به آلن شیرر، تنشهای شدید با پاتریک ویرا از خاطرات جمعی هواداران منچستر است. وقتی ترس از گل خوردن و حملات حریف به وجود میآمد کاپیتان کین آنجا بود تا با فریادهایش دل هواداران را قرص کند و امید را در دلها زنده نگه دارد.
۰ Comments