جایگزین مسیر

ویدیچ:فصل آخر برای یکدیگر جنگیدیم

by | بهمن , ۱۰ , ۱۳۹۴

ویدیچ:فصل آخر برای یکدیگر جنگیدیم

پایگاه هواداران منچستر یونایتد – روز گذشته نمانیا ویدیچ از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. برای بسیاری از طرفداران یونایتد خروج او از باشگاه و رفتن به لیگ ایتالیا همیشه جای سوال را باقی گذاشته بود. در مصاحبه ای قدیمی مربوط به سال ۲۰۱۴، نمانیا ویدیچ درباره اتفاقات فصل آخر خود در منچستر یونایتد صحبت کرد، دوران پرشکوهی که او و هم تیمی هایش بدان عادت داشتند با قرارگفتن در بحران دیوید مویس با درد، ناامیدی و درگیری بین هم تیمی ها جایگزین شد و در پایان فصل او و بازیکنان کناری او، ریو فردیناند و پاتریس اورا، از باشگاه خارج شدند.

ما بین خودمان جر و بحث می کردیم. در آن سال بیش از هر موقع دیگری بازیکنان ابراز نگرانی می کردند، زیرا وقتی شما اوقات بدی را سپری می کنید این اتفاقی است که می افتد. ما هنوز با یکدیگر دوست هستیم، اما ما با یکدیگر جر و بحث می کردیم. میخواستیم که بهتر شویم.

ما باید آن حرف ها را به یکدیگر می زدیم، چون ما برای مدت زمان زیادی با یکدیگر بودیم و این مسأله دردناک بود. اگر مشاجره نمی کردیم، مسأله طبیعی نبود. لحظات سختی در رختکن با یکدیگر داشتیم.

هنگامیکه ویدیچ با قراردادی دو ساله به اینتر میلان پیوست، به دنبال او ریو فردیناند نیز راه خود به سمت درهای خروجی باشگاه را در پیش گرفت و پاتریس اورا نیز رابطه خود را با باشگاه به اتمام رساند؛ و این پایانی بر دورانی پر شکوه در یونایتد بود.

یونایتد آن فصل را در رتبه هفتم جدول لیگ برتر به پایان رساند و به همین دلیل مویس بیشترین هزینه را بابت آن پرداخت و شغل خود را از دست داد. بدین ترتیب پس از ۱۲ ماه مربی جدیدی برای باشگاه برگزیده شد. اتفاقی که برای ویدیچ، کاپیتان ۴ سال آخر یونایتد، پر از احساس غم و اندوه است. ویدیچ اعتقاد دارد تلاش این مربی اسکاتلندی برای تغییر هویت ریشه دار باشگاه به یک سبک شخصی باعث اتفاقات ناگوار فصل ۱۴-۲۰۱۳ شده است.

دوران گذار بود. شما فرد جدیدی را می بینید که فوتبال را از دریچه دیگری می بیند و می خواهد که امضای خود را پای تیم بگذارد و به سبک او بازی کنید. رایان گیگز ایده هایی مشابه با سر الکس فرگوسن دارد . بازیکنان به سبک خاص فرگوسن عادت داشتند و با آن سبک راحت تر بودند.

حرف من این نیست که سبک دیوید مویس بد بود. اما این دسته از بازیکنان با سبک دیگری از فوتبال راحت تر هستند. باید بهجاییکه هستید و چیزی که ارائه می کنید، احترام بگذارید. هیچ نکته ی قابل ذکری در مورد شخصی که اینجا بوده و شغل خود را به دلیل عدم موفقیت با سبک و سیاق خاص خودش از دست داده است، وجود ندارد.

بهترین جوابی که می توانم بدهم این است: او به سختی کار کرد و حرفه ای بود. او در برابر حرفه خود مسئولیت پذیر بود و با تمام وجود می خواست که خوب عمل کند. اما متأسفانه این اتفاق نیافتاد و همه ما ناراحت هستیم.

برخی اوقات شما زمان های بدی را سپری می کنید و البته خود را شماتت می کنید، اما ما هیچگاه مربی را مورد سرزنش قرار ندادیم و در عوض برای این موضوع به خود رجوع کردیم.

در آخر ماه سپتامبر بود که مویس گفت : “ویدیچ بهترین دفاعی است که با او کار کرده ام.” و با این جمله به صورت فرمالیته می خواست تمایل به تمدید قرارداد با ویدیچ را نشان دهد؛ همچنین مویس نمی خواست یا نمی توانست اجازه بستن قراردادی جدید با این بازیکن را بدهد. این دو به همدیگر نزدیک نبودند؛ اما ویدیچ اذعان می دارد که مسائل بین این دو حضوری و چهره به چهره آشکار شده است.

تمام مشکلاتی که من در زندگی داشتم، همه را رودررو با مربی در میان گذاشتم. چرا که هر گاه من با اتفاقیمشکل داشته باشم، در چشم های فرد به او می گویم.

وقتی با کسی هر روز کار می کنید، گاهی از کاری که او انجام می دهد راضی نیستید. گاهی در برخی جزئیات مشکل دارید. این طبیعی است. پس شما با مدیر صحبت می کنید. شما از بازیکنان قدیمیتیم هستید، کسی که در برای مدت زیادی آنجا بودید و تلاش می کنید که به مربی کمک کنید. گاهی اوقات نیاز است که صحبتی صادقانه داشته باشید و ما آنگونه گفت و گو کردیم.

دقت کنید. ما انسان هستیم. همیشه با یکدیگر موافق نیستیم ولی باید به مربی و رئیس خود احترام بگذارید. او مسئول است. من چگونه می توانم بر روی مربی خود تأثیر بگذارم و بگویم: «این گونه بازی کن» و او کسی است که فردا روزی اخراج خواهد شد اگر به حرف من گوش بدهد یا ندهد.

وقتی که دیوید مویس به اورتون ۲-۰ باخت و مشخص شد که قطعاً یونایتد نمی تواند به لیگ قهرمانان برود؛ او کار خود را از دست داد و این برای افراد نزدیک و آگاه نسبت به باشگاه کمی تعجب برانگیز بود. در ۵۱ بازی یونایتد تحت هدایت مویس، با شکست های تحقیرآمیز هر دو هفته یکبار،که بیشتر آنها در حضور ویدیچ بوده است، از هر انتقادی به انتقاد دیگر عبور کرد.

این سخت بود. ما می دانستیم که برای بردن جام سال سختی است، همچنین می دانستیم که می توانیم برای قهرمانی تلاش کنیم. شانس قهرمانی در لیگ را خیلی زود از دست دادیم و پس از آن شانس بردن جام های دیگر از بین رفت.

ما تا آخرین روز فصل برای کسب رتبه ی مناسب جنگیدیم. در تمامی هفت سال گذشته ما برای آن جنگیده بودیم ولی متأسفانه ما این شانس را از دست دادیم. مقابله با این واقعیت سخت بود.

چرا این اتفاق افتاد؟ سخت است که حالا راجع به آن صحبت کنیم. سخت است که به نکته ای یا شخصی اشاره کنیم و بگوییم این دلیل تمام این اتفاقات است.

تمام ما باید مسئولیت پذیر باشیم و بپذیریم که آن تاکتیک ها برای ما کارساز نبود. نتوانستیم استانداردهایی که زیر نظر سر الکس فرگوسن از خود نشان می دادیم را بار دیگر بروز دهیم.

نمی خواهم انگشتم را به سمت کسی نشانه روم و بگویم فلان شخص باید برود و بهمان کس بیاید. یا اینکه اگر شخص دیگری بود اتفاقات دیگری رقم می خورد. اگر، اگر، اگر … . دیگر همه چیز گذشته است.

هر کسی نظر و بینش خود را دارد. شما نمی توانید در مورد اینکه چرا این کار را کرد و آن یک را نه، قضاوت کنید. تنها باید در مورد کاری که انجام دادند قضاوت کنید.

سردرگمی ناشی از تاکتیک ها و انتخاب نفرات و یا بیرون گذاشتن برخی افراد یا قرارگیری در پست های غیر تخصصی وجود داشت.

گاهی اوقات بازیکن خط میانی را در بال ها به کار می گیرید، شاید او نتواند در آن پست بازی کند. شما نیاز به زمانی برای هماهنگ شدن با سبک دارید و ما نتوانستیم به سرعت هماهنگ شویم. پس از مدتی که نتایج شروع به بد شدن کرد، همه عصبانی شدند و اعتماد به نفس خود را از دست دادیم. این اشتباهی است که صورت گرفت، سپس این اتفاق شتاب گرفت و نمی توانید جلوی آن را بگیرید.

بعد از شش بازی، شش یا هفت امتیاز از بقیه رقبا کم داشتیم. اگر بازی های راحت تری داشتیم اعتماد به نفس بیشتری در خود می دیدیم.

حال که به آن فکر کنید، از روز اول بازی ما ساده نبود. با لیورپول و منچستر سیتی در بیرون از خانه بازی داشتیم. آن بازی ها را باختیم و برای مردم در مورد مربی سوال هایی پیش می آید، در مورد بازیکنان و مربی تردید می کنند و اینگونه فشار بالا می رود.

سؤالی نیست که به راحتی بتوانید پاسخ دهید. همه چیز تنها یک اتفاق نیست. نمی توانید بگویید این یا آن مشکل بوده است. در یک سال اتفاقات زیادی می افتد. اما هنگامیکه ما شانس کسب عنوان را از دست دادیم، فهمیدیم که این سال را از دست داده ایم و دیگر اتفاق خوبی برای ما نمی افتد.

وقتی که فهمیدم شانس کسب عنوان را از دست دادیم و همچنین از جام های دیگر نیز حذف شده بودیم. به خود گفتم: «اینگونه خوب پیش نمی رود.»

اعتقاد من این است که اگر ما در مکان چهارم فصل را به پایان می رساندیم و شانس حضور در لیگ قهرمانان را داشتیم، این برای دیگران قابل قبول تر بود. اما همه چیز بدتر و بدتر شد.

همانطور که مویس به سمت اخراج شدن حرکت می کرد، داستان ها حاکی از آن بودند که بازیکنان قدیمی وفاداری خود را نسبت به روش های او از دست داده بودند و دیگر بازیکنان خواهان رفتن او از باشگاه هستند. داستان مهمل دیگری وجود دارد و اینکه روزی در تمرینات مویس، فردیناند و ویدیچ را به گوشه ای فراخوانده و از آن دو خواسته که مانند فیل جاگیلکا دفاع کنند!

هنگامیکه از ویدیچ در مورد وقوع این اتفاق سوال شد، او سیاستمدارانه گفت:

این مهم نیست. ببینید، آنچه بین بازیکنان و ما اتفاق افتاد بین بازیکنان و ما باقی می ماند. من در مورد اتفاقی که در خانه ام بیافتاد حرفی نمی زنم. باید شخصیت من را درک کنید. من کاپیتان هستم. کاپیتان باید کاپیتان باشد. کاپیتان باید به باشگاه احترام بگذارد، همچنین مربی نیز باید برای باشگاه احترام قائل باشد. همه ی ما باید بدانیم که در باشگاهی با سنت های قوی هستیم و اگر شما مشکلی دارید، این باشگاه سعی می کند تمام این مشکلات را در بین اعضای این خانواده نگه دارد.

تمامی مشکلات قابل حل هستند. بستگی دارد که آن را در جهت درستیجهت دهید یا …

خروج ویدیچ و ریو فردیناند، به عنوان بهترین زوج دفاعی تاریخ لیگ برتر، در بدو ورود مربی جدید بدون شک ضربه ی بدی به یونایتد وارد کرد.

من کنار بازیکنان بزرگی بازی کرده ام. اما ریو استحقاق آن را دارد که به صورت مشخص به او اشاره کنم چرا که او بهترین یاری است که کنار و همراه او بازی کرده ام.

اگر ویدیچ می دانست که دوران مویس در یونایتد در تابستان به پایان می رسد، آیا باز در یونایتد باقی می ماند؟ این سؤالی است که بین طرفداران یونایتد وجود دارد.

این سؤال آسانی برای پاسخگویی نیست.

جواب من مثبت نیست. من به این فکر می کنم که پاسخ خوبی بدهم. گاهی اوقات شما تصمیمات آنی نمی گیرید، بخصوص تصمیمی این چنین. باید بدان فکر کنید. آیا درست است که این کار را بکنم؟ گاهی دلایل زیادی وجود دارد.

اگر بخواهم کاری را بکنم ابتدا در مورد چرایی آن از خودم سؤال می کنم. اگر ببینم بیش از دو دلیل برای آن کار وجود دارد، آن وقت می فهمم که موقع تغییر است. گاهی این تصمیماتی که می گیرید بستگی به شرایط دارد. تصمیماتی اینگونه را یکباره نمی گیرید. می دانم که می خواهید من جواب دقیقی بدهم، اما من چنین کاری نمی کنم. بهترین راهی که می توانم جواب دهم این است: گاهی شما برحسب شرایط تصمیم می گیرید.

من نمی توانم جزئیات را بگویم. شما مسئولیتی در قبال آنچه که هستید و آنطور که خود را معرفی می کنید دارید. من برای سال ها بازیکن این باشگاه بودم و در چند سال آخر کاپیتانی این تیم را بر عهده داشتم. مانند یک خانواده، اگر مسائل و بحث هایی داشته باشید، این ها همه بین خانواده باقی می ماند.

اگر شما با کسی مشکلی دارید بخصوص وقتی برای شما مهم است و اوقات خوبی را سپری کردید، راهی مناسب پیدا می کنید و آنگونه در قبال باشگاه رفتار می کنید. دقیقاً این اتفاق افتاد.

به نظر من اکنون آنجا مکانی شادتر است؛ زیرا تغییرات صورت گرفت و همه چیز در حال نو شدن است. باشگاه باید این را باور کند. این جو را می توانید احساس کنید. بار دیگر از نو شروع کرده اید و تلاش می کنید بار دیگر قوی باشید. می خواهید بارقه هایی از امید را برای فصل بعد ببینید. به دنبال ایده های جدیدی هستید. مانند از نو راه اندازی یک کامپیوتر!

۰ Comments