جایگزین مسیر

نگاهی به آیندۀ مورینیو در منچستر یونایتد به بهانۀ شروع لیگ برتر

by | مرداد , ۲۱ , ۱۳۹۶

پایگاه هواداران منچستریونایتد – سرانجام انتظارها به پایان رسید و هیجان به خانه‌های فوتبال‌دوستان برگشت، با نگاهی کوتاه به بازی دیشب آرسنال و لسترسیتی و به بهانۀ بازگشت آرسنال به بازی، نگاهی به وضعیت تیمی خواهیم داشت که مبدع واژۀ “فرگی‌تایم” در ادبیات فوتبالی بود.

دیشب یکی از هیجان انگیزترین فصل‌های لیگ برتر با یک شروع کوبنده و هیجانی همراه شد تا بعد از مدت‌ها رخوت و کسادی، فوتبال‌دوستان به ویژه دوستداران لیگ جزیره حسابی سر ذوق بیایند. به بهانه برد دیشب آرسنال با روش مخصوص شیاطین سرخ سری به تیم محبوب خودمان خواهیم زد و سعی خواهیم کرد به یکی از سوال‌های اساسی هواداران پاسخ دهیم. آیا ژوزه مورینیو سرمربی بلندمدتی برای منچستر یونایتد خواهد بود یا پس از نهایتا دو یا سه فصل دیگر عوض خواهد شد؟

اگر دیشب بازی جذاب آرسنال و لسترسیتی را که ۴-۳ به نفع آرسنال تمام شد ندیدید، احتمالا تا الان خلاصه بازی یا گل‌هایش را دیده‌اید، شروع جذاب‌ترین لیگ جهان با یک بازی جذاب که هر دو طرف آن از تیم‌های جذاب جزیره محسوب می‌شوند بهترین اتفاقی بود که می‌توانست بیفتد، لستری‌ها که فوتبالدوستان سراسر جهان علاقه خاصی به آن دارند در آستانۀ یک برد عالی، بازی برده را با باخت عوض کرد تا آرسنال و آرسن ونگر از اولین بازی خود در لیگ برتر پیروز بیرون بیایند. اما برد دیشب آرسنال برای هواداران منچستریونایتد یادآور روزها و احساسات خاصی بود. آرسن ونگر ده دقیقه بعد از خوردن گل سوم رمزی و ژیرو را به زمین فرستاد تا بازی را به نفع خود برگردانند و نهایتا هر دوی این بازیکنان در دقایق پایانی بازی از موقعیت‌های خود به بهترین شکل استفاده کردند و دو گل زدند تا همین اول فصل طعنه‌های WengerOut گریبان تیم را نگیرد. اتفاقی که فصل گذشته هم چندین بار رخ داده بود و شاخص‌ترینش زدن ۳ گل به بورنموث و تبدیل باخت سنگین ۳-۰ به تساوی ۳-۳ بود. به نظر می‌رسد آرسنال علیرغم ۱۰ گل خوردن مقابل بایرن، ضعف‌ها، شکست‌ها و اشتباهات عجیبشان روحیه تیمی خوبی در برگرداندن بازی‌ها پیدا کرده است، نمونه‌های شاخص این کیفیت تیمی را مقابل بورنموث در فصل گذشته و لستر در بازی دیشب دیدیم. اما برای هواداران منچستریونایتد این کامبک‌ها اتفاقی عجیب نیست، بهترین فصل تاریخ باشگاه منچستر تا دلتان بخواهد از این کامبک‌ها داشت، از بازی‌های لیگ گرفته تا نیمه‌نهایی اف‌ای‌کاپ و چمپیونز لیگ و نهایتا دراماتیک‌ترین کامبک در فینال مقابل بایرن. اما چه به روز منچستر آمده است که این روزها نمی‌توان المانی برای شخصیت باشگاه در نظر گرفت؟ چه شده که وقتی بازی دیشب آرسنال را می‌بینیم یاد آمدن سولسشر، دیه‌گو فورلان و این اواخر چیچاریتو میفتیم؟ کسانی که تعویض تیپیکال فلینی برای برگرداندن نتیجه را به عنوان پاسخ این سوال در ذهن خود مرور می‌کنند تا چه حد بر منطبق بودن این تعویض و این تاکتیک‌ها بر فلسفۀ باشگاه باور دارند؟ چهار سال پس از فرگوسن را در نظر بگیرید، کدام ویژگی شاخص تیم‌های مویس، فنخال و مورینیو شما را به وجد آورده است؟ در مورد اولی و دومی می‌شود انبوه صفت‌های منفی و کیفیت‌های منفی را ردیف کرد، اما در مورد آخری کمی شک و تردید وجود دارد. زیرا مورینیو با هر متر و معیاری فصل اول موفقی در باشگاه سپری کرد. برگرداندن تیم به مارکت لیگ قهرمانان اروپا، تکمیل ویترین افتخارات باشگاه با قهرمانی در لیگ فرسایشی اروپا و کسب جام اتحادیه برای فصل اول دستاورد خوبی محسوب می‌شود. اما چیزی که هواداران ندیدند وجود یک کیفیت و ویژگی شاخص در تیم بود، منچستر مورینیو تطابقی با تاریخچه و فلسفۀ باشگاه نداشت، باشگاهی که در عصر پس از توتال فوتبال کرایف و سال‌ها قبل از تیکی‌تاکا زیباترین فوتبال را در اروپا به نمایش می‌گذاشت نشانی از آن روزها ندارد.

تاریک و روشن فصل اول ژوزه مورینیو

فصل گذشته را به یاد بیاورید، کدام بازی بوده که عطش تیم برای برگرداندن بازی و غالب شدن بر حریف در آن برجسته بوده باشد؟ شخصا برد مقابل چلسی، تا حدی هم منچسترسیتی در جام اتحادیه، گل زلاتان به لیورپول، برد دقایق آخر مقابل کریستال پالاس با همکاری زلاتان و پوگبا و فینال لیگ اروپا (فینال جام اتحادیه مقابل ساوتهمپتون جسور که مغلوب نبوغ زلاتان شدند منجر به اعتبار کمتری برای مربی می‌شود)

در نقطۀ مقابل این‌ها را داریم: خطای منجر به پنالتی اعصاب خرد کن فلینی مقابل اورتون، گل دقایق آخر ژیرو و تساوی مقابل همین آرسنالی که کامبک‌هایش بهانۀ نگارش این مطلب است، ضربه آزاد سیگوردسون در اواخر فصل در بازی مقابل سوانزی، جان کندن مقابل استوک سیتی با گل دقیقۀ ۹۴ رونی، یا بازی دیگرمان مقابل استوک که اواخر بازی گل خوردیم، یا بازی‌های کسل‌کننده مقابل لیورپول و تسلیم محض مقابل بازی مالکانۀ منچسترسیتی در بازی رفت و بازی محتاطانه و ناامیدکننده در بازی برگشت، گل خوردن از سلتاویگو و جان به لب شدن در دقیقه ۹۶ نیمه‌نهایی لیگ اروپا و …

نقطۀ ثقل ژوزه مورینیو در باشگاه منچستریونایتد عمر مربیگری او در باشگاه را تعیین خواهد کرد؛ این که مورینیو باشگاه را به کدام سمت ببرد. در آستانۀ شروع فصل جدید مورینیو برای بقا در باشگاه حداقل برای یک دوره پنج ساله، محکوم است آن چیزی را که در باشگاه گم شده به آن برگرداند، بازی‌هایی مبتنی بر مالکیت بیشتر و تحمیل ارادۀ پیروزی بر حریفان، به ویژه حریفان ضعیف‌تر، هوادارانی که روزهای پرافتخار باشگاه را دیده‌اند با بردهای ناپلئونی و جان به لب شدن مقابل هادرسفیلد رضایت پیدا نخواهند کرد، در فصل پیش‌رو و فصول آتی مورینیو باید تیمی شبیه به فصل دومش در رئال مادرید بسازد تا هواداران را راضی کند و گرنه حتی در صورت قهرمانی در لیگ برتر نهایتا دو فصل دیگر رفتنی خواهد بود. کاراکتر و فلسفۀ باشگاه‌ها چیزی نیست که یک شبه به دست آمده باشد و با چند فصل از اذهان فراموش شده باشد. مثالش را از تیمی بزنیم که منچستری‌ها از آن متنفرند، یعنی لیورپول. لیورپول حتی در بدترین روزها و فصل‌هایش هم از این فلسفه و تاریخ باشگاه سود برد، وقتی در فینال استانبول سه گل از میلان خورد استیون جراردی در ترکیب داشت که کودکیش با شنیدن و دیدن قصه‌های موفقیت دوران اوج باشگاه لیورپول در دهۀ هفتاد و هشتاد گذشته بود. بنابراین منطقی نخواهد بود که ادامۀ رویۀ کج‌دار و مریز مورینیو در فصل اول هواداران را راضی نگه دارد. منچستر یونایتد باشگاهی نیست که با ترس و لرز هوادارانش مقابل سلتاویگو در اولدترافورد به فینال لیگ اروپا برسد. تاریخ و عظمت باشگاه موفقیت و عطش بیشتری از مورینیو انتظار دارد، کسی که این روزها جسارت سال‌های ۲۰۰۳-۲۰۱۰ را ندارد، باید منتظر ماند و دید آیا مورینیو به عملگراییِ بیش از حد محتاطانۀ سال‌های اخیرش میدان خواهد داد یا جسورانه‌تر و بلندپروازتر به مصاف فصل جدید خواهد رفت. کلید حل معمای رفتن یا ماندن بلندمدت مورینیو در این انتخاب است.

۰ Comments