جایگزین مسیر

تاکتیک مدرن و هنر کنترل تمپو – بخش دوم

by | مهر , ۲۴ , ۱۳۹۶

پایگاه هواداران منچستریونایتد – در بخش اول این مقاله بعد از مقدمه‌ای که برای بهانۀ ترجمۀ این مقاله نوشته شده بود، به سراغ قسمت کوتاهی از ابتدای مقاله رفتیم و گفتیم که تمپوی بازی یکی از کلیدی‌ترین و در عین حال نامحسوس‌ترین فاکتورهای تاثیرگذار در فوتبال است. و سپس با توضیح در مورد ژاوی نکاتی را در مورد او گفتیم. گفتیم که ژاوی به نوعی قلب حرکتی تیم بارسلونا بود و معمار اصلی حرکت‌های تیم، ریتم دهندۀ بازی و هدایت کنندۀ جریان بازی و حرکت دیگر بازیکنان تیم بود. بنابراین با رفتن ژاوی انریکه مربی وقت بارسلونا نیاز داشت تا تغییراتی در شیوۀ بازی تیم انجام دهد. با ادامۀ این مقاله با ما همراه باشید.

دلیل دیگری که برای ضرورت تغییر بازی بارسلونا وجود داشت، وجود سوارز و نیمار و ضرورت تطبیق این دو با نوع بازی تیم بود. هر دوی این‌ها مهاجمانی بودند که در تمپوی بالای بازی عملکرد بهتری داشتند. نگاهی سریع به فصل شگفت‌انگیز سوارز در لیورپول نشان خواهد داد که بسیاری از گل‌های او در مقاطعی از بازی به ثمر رسیده که سرعت بازی بالا بوده است. با این وجود وقتی که بارسلونا تمپوی بازی را کم می‌کند و رو به ارسال‌های داخل محوطه می‌کند، او این قابلیت را هم دارد تا در محوطۀ جریمه فضاها را پیدا کند و می‌توان به توانایی او‌ در استفاده از توپ‌های ارسالی اطمینان کرد.  از آن سو، نیمار بهترین عملکردش را در توپ‌های بین خطوط و راه‌های عبوری سریع در اطراف محوطه جریمه دارد. تحت نظر انریکه کنترل تمپوی بازی به تدریج به سه بازیکن جلویی {مثلث MSN} انتقال یافت تا در مواقع لزوم تمپوی بازی را بالا ببرند، در حالی که تمرکز خط میانی روی یافتن شکاف‌ها و فضاها و صبر کردن برای یافتن فضاها یا بالا بردن میزان حفظ توپ و قرار دادن مهاجمین در موقعیت‌های بهتر بود.

 با گذشت زمان و گذار به تیم انریکه، جریان پاسکاری به گونه‌ای شد که مدافعان و هافبک‌ دفاعی بیشتر صاحب توپ می‌شدند. همانطوری که در زمین مشهود بود، حتی در مقابل حریفان خوب این تغییر منجر به نتایج شگفت‌انگیزی برای سه بازیکن جلویی شد. هم‌چنین باعث فراهم شدن روش‌های جایگزین زیادی برای ایجاد موقعیت در بازی‌های خارج از خانه شد. نمونه‌‌های فراوانی به ذهن می‌رسد، یکی از آن‌ها بازی مقابل آرسنال در لیگ قهرمانان است.

این تغییر تاکتیکی منجر به کاهش متوسط تعداد پاس‌ها به میزان تقریبا صد پاس شد، در حالی که تاثیر کمی روی متوسط مالکیت توپ داشت.

تاکتیک مدرن و هنر کنترل تمپو – آمار پاس

این تغییر رویکرد بازی نیاز به دگرگونی‌هایی در خط هافبک داشت، تا بازدهی این تاکتیک را بالا ببرد. بخصوص وقتی فرض می‌کنیم که یکی از سه هافبک میانی همچنان توسط یک هافبک دفاعی پر خواهد شد. این هافبک بیشتر درگیر کارهای دفاعی در فاز تدافعی و فازهای کند تهاجمی در فاز حفظ توپ است. دو هافبک دیگر باید در فازهای سریع‌تر بازی مکمل سه بازیکن جلویی باشند، اینیستا یکی از هافبک‌هایی است که در این رویکرد عالی عمل می‌کند. او هم در فاز کند و هم در فاز سریع بازی کارآمد است. به نظر می‌رسد آندره گومز هافبکی باشد که مناسب رویکرد انریکه باشد و این یکی از دلایلی است که باعث به وجود آمدن شایعاتی شده است که انریکه تصمیم دارد راکیتیچ را از ابتدا در ترکیب قرار ندهد. {توضیح اینکه در عمل این اتفاق افتاد و راکیتیچ در فصل آخر انریکه کمتر از قبل بعنوان یار ثابت به میدان رفت، نویسنده مقاله این نکته را به خوبی پیش‌بینی کرده بود، هر چند که در مورد آندره گومز حداقل در فصل آخر حضور انریکه در بارسلونا خیلی هم حق با نویسندۀ مقاله نبود.}

مودریچ، زیدان و مادرید:

از قابلیت‌های این هافبک کروات ترکیب فوق‌العاده‌ای از تکنیک، هوش و بازیخوانی است، به او در ابتدای حضورش در رئال برچسب بدترین خرید سال زدند. او بازیکنی است که پیشرفت زیادی کرده است و در این فصل {فصل نگارش مقاله یعنی فصل ۲۰۱۶-۲۰۱۷} تحت نظر زیدان و با توجه به سبک بازی رئال مادرید، نقشی کلیدی و حیاتی پیدا کرده است.

تیم‌هایی که احتمال برد آن‌ها در بازی بالاتر است همواره با یک مشکل معمول دست و پنجه نرم می‌کنند و آن هم اینکه حریفان آن‌ها تمایل دارند تا عقب بنشینند و فشرده بازی کنند. به خودی خود این مساله باعث می‌شود اغلب تیم‌ها ریتم حرکتی را پایین بیاورند تا به دفاع تیم حریف نفوذ کنند و رخنه‌ای پیدا کنند که غالب اوقات در ایجاد شانس‌های گلزنی خوب ناکام می‌مانند. برای اثربخش بودن حملات در چنین بازی‌هایی، تیم‌ها نیاز دارند تا تمپوی بازی را بالا ببرند و قبل از اینکه تیم حریف در موقعیت و شکل فشردۀ دفاعی قرار بگیرد حمله کنند. که این امر باعث می‌شوند بازیکنان حریف در فاز و موقعیت مطلوبشان نباشند. نتیجه این کار ایجاد شانس‌های گلزنی بیشتر است. از طرفی ممکن است یک تیم مجبور باشد در بخش‌های زیادی از بازی با تمپوی بالا بازی کند، که این هم مشکل دیگری است، حفظ انرژی بازیکنان در سطح بالا و حفظ شکل تاکتیکی تیم کار سختی است. {توضیح اینکه این بخش از این مقاله یکی از دغدغه‌های منچستریونایتد در این فصل خواهد بود و این مساله در بازی‌ مقابل تیم‌هایی که استحکام دفاعی بسیار خوبی دارند و با تعداد نفرات بالا دفاع خواهند کرد خود را نشان خواهد داد، باید دید منچستریونایتد در این بازی‌ها چه خواهد کرد، آیا به مانند فصل پیش تساوی صفر صفر با آمار سی شوت به سمت دروازه باز هم ثبت خواهد شد؟}

در طول سالیان گذشته، بسیاری از مربیان رئال مادرید نقش “کنترل جریان بازی” را به طور نسبی یا به طور کامل به یکی از بازیکنان محول کرده‌اند. این نقش هم‌اکنون مهم‌ترین و حیاتی‌ترین نقش را در قدرت فوق‌العادۀ رئال مادرید در اجرای ضدحملات ایفا می‌کند.

پایان بخش دوم

در بخش سوم این مقاله در ادامۀ تحلیل فلسفۀ بازی رئال به نقش ژابی آلونسور در سالهای گذشته، مشکلات موجود در زمان بازی کردن ژابی آلونسو در خط هافبک رئال مادرید، تحول سیستم بازی خط هافبک رئال مادرید تحت نظر مورینیو و بعد از آن زیدان و مودریچ خواهیم پرداخت، هم‌چنین نیم‌نگاهی هم به آندره‌آ پیرلو خواهیم داشت.

پی‌نوشت: بخش‌هایی که داخل آکولاد آمده‌اند در مقالۀ اصلی وجود ندارند و نکاتی هستند که بنظرم ارزش افزوده شدن به متن اصلی را داشتند، امیدوارم این نکات در خواندن مقالۀ اصلی خللی وارد نکرده باشد.

GGMU

۰ Comments