در آستانه ۸ می ۲۰۱۵، دومین سالگرد خداحافظی سر الکس فرگوسن از منچستر یونایتد
اختصاصی پایگاه هواداران منچستریونایتد در ایران-
حالا دو سال شده… دو سال شده که الدترافورد دیگر آقا ندارد. دو سال شده که منچستریها یتیم شده اند. دو سال شده که فوتبال دیگر فرگی ندارد… .
باور کردنی نیست.. باورم نمی شود. یعنی دو سال است ندیده ایم بالا و پایین پریدنت موقع هر گل را… مگر تمام صفای هر گل به دیدن لبخندت نبود؟ مگر تمام شادی ما به خوشحالی کودکانه پیرمردی ۷۰ و چند ساله نبود؟ پس چگونه است که هنوز در الترافورد توپ گرد می چرخد؟ گل بشود و دوبین بیاید روی نیمکت و تو نباشی؟ این ها چه میگویند؟ مگر این گل ها مزه دارد؟!
می گویند دو سال است که رفته ای. میگویند راه ادامه دارد. فوتبال ادامه دارد. میگویند شماها هوادار باشگاه هستید. میگویند باشگاه که یک نفر نیست… اما ناکردارها ! ما فوتبال را با فرگی شناختیم. منچستر آن گوشه ذهن ما با فرگوسن تعریف شده است. قصه منچستر فرق دارد با بقیه… ما اینجا یک عمر عاشقی کرده ایم. عاشق بدون معشوقش درد میکشد. نمی فهمند اینها جنس درد ما را….
نه! از دید اینها امپراطوری از تخت به کنار رفته است. از نظر اینها مردی رفته است که به همه یاد داده بود در مقابل شیطان چاره ای جز تسلیم شدن ندارند. از دید اینها جنگاوری رفته است که تا اخرین نفس می جنگید و دست از مبارزه بر نمی داشت. چه بیچاره اند اینها! بیچاره اند که گمان میبرند فرگی برای ما تنها برد بوده است و فرگی تایم. اینها بیچاره اند که مزه نکرده اند شرابی را که ما سالها با هر لحظه دیدن معشوقمان جرعه ای از آن سرکشیده ایم.
سر الکس قصه ما قطعا همیشه برنده نبود. معنی ندارد بخواهی نسل ها را بسازی و همیشه برنده باشی. اینهایی که به دنبال برد و رکورد هستند، به دنبال رفتن به باشگاه های آماده و لقمههای جویده هستند، اینها نفهمیده اند یک روی قضیه را! اما فرگوسن بزرگترین بازی اش را برد. بدجور هم برد. شیرین تر و بزرگتر از ۸-۲ آرسنال و ۷-۱ رم. او دل ما را برد. برای همیشه هم برد…
حالا دو سال است تمام دلخوشی ما شده دیدنت در میان ورزشگاه. دو سال است هر بازی منتظریم دوربین بچرخد و لحظه ای ببینیم پیرمردی آشنا را میان انبوه تماشاچیان. نگاهمان از قاب جعبه جادو گره بخورد به نگاهت و بار دیگر سیر بنگریمت به یاد گذشته ها. دو سال است بزرگترین لذت هر بردمان لبخند رضایتت است در میان هیاهوی شادی طرفداران. اصلا دلم برد میخواهد برای همین خنده ات. برای همین یک لحظه شاد دیدنت.
می دانی پیرمرد افسانه ای، تو رفتی ولی فراموشت شد قلب ما را پس بدهی. برای همین است که یادت هنوز زنده است. برای همیشه زنده است. مواظب خودت باش اسکاتلندی دوست داشتنی. مواظب قلبهایمان باش…
۰ Comments