جایگزین مسیر

چیچا : مفهومی که منچستریونایتد برای من دارد

by | خرداد , ۱۲ , ۱۳۹۳

به بهانه ی تولد چیچاریتو، سایت رسمی باشگاه مصاحبه ای از او منتشر کرده است که در این پست عنوان می کنیم.

پایگاه هواداران منچستریونایتد در ایران – متولد شده در چنین روزی ( دیروز : 1 ژوئن ) سال 1988، خاویر ‘چیچاریتو’ هرناندز وقتی در انتقالی غافلگیرکننده در سال 2010 از مکزیک به منچستریونایتد آمد، رؤیایش به حقیقت پیوست . انتقالی که او با اشتیاق و علاقه به یاد می آورد…

وقتی فهمیدم منچستریونایتد می خواهد با من قرارداد امضا کند چیزی بیش از هیجان و احساسات بود. با مفهومی که فوتبال در کشور من دارد، این جهش از یک تیم مکزیکی به یکی از بزرگ ترین باشگاه های دنیا درمکزیک اتفاق نیفتاده بود.

شاید بزرگ ترین بازیکن هوگو سانچز بود، اما قبل از اینکه به رئال مادرید منتقل شود به اتلتیکو مادرید پیوسته بود و رافا مارکز پیش از بارسلونا به موناکو رفته بود. اما انتقال و جهش مستقیم از مکزیک به یکی از بزرگ ترین باشگاه های دنیا ( تا آن زمان) رخ نداده بود. صادقانه می گویم، باور کردنش سخت بود. اما تنها زمانی درک کردم یک بازیکن یونایتد هستم که برای معرفی به رسانه ها به اولدترافورد آمدم.5E4D2BF9BBE3468182CBE29E12BEAB54

قبل از آن، من مکالمات تلفنی با سر الکس فرگوسن داشتم و مذاکراتی که انجام شده بود،اما فقط لحظه ها را می گذراندم و متوجه بزرگی این اتفاق نبودم. من نتوانستم این موضوع را لمس کنم. به تیم ملی ملحق شدم و چند بازی برای مکزیک انجام دادم و فکر می کنم در آن زمان این ( موضوع ) به ( درک نکردنِ عظمتِ این انتقال ) کمک کرد، چون من انتظار چنین انتقال بزرگی را احساس نکردم- نتوانستم، چون نمی توانستم باورش کنم.

بعد از معارفه، فهمیدم که یک بازیکن یونایتد هستم. پیش از آن جیم لاولر، یکی از دست اندرکاران باشگاه، از من خواست که این انتقال را علنی نکنم، حتی خانواده ی من نمی دانستند. بنابراین این قضیه به من کمک کرد روی بازی های ملی ام متمرکز باشم و درواقع به این که یک بازیکن منچستریونایتد هستم فکر نکنم.

به خود می بالیدم که به این باشگاه ملحق شدم، و خیلی مصمم بودم که از این فرصتی که باشگاه به من داده است استفاده کنم. از اولین جلسه ی تمرین خواستم که آن را نشان دهم.

خیلی از مردم می گفتند ‘ این اولین سال حضور توست، این زمانی ست که باید در تیم جا بیفتی.’ راجع به این موضوع فکر نمی کردم. می گفتم : ‘ من برای جا افتادن و استقرار در تیم نیازی به یک سال ندارم.’  فقط می خواستم ثابت کنم که در همان سطح بازیکنان اینجا هستم و می خواستم به تیم برای حفظ پیروزی و آن تاریخ باشکوه در کسب افتخارات، کمک کنم و مشارکت داشته باشم.

به یاد دارم که در جلسه ی معارفه فقط لبخند می زدم. این احساس مثل یک دستاورد عالی بود، چون می دانستم که چقدر سخت تلاش کرده بودم و می دانستم که این چه مفهومی برای خانواده ام پس از آن همه کارِ سخت داشت – برای من و خانواده ام – احساسی مثل یک فتح بود.

من به خاطر انتقال به منچستریونایتد بی اندازه افتخار می کردم، چون رنج زیادی کشیدم تا این جا باشم. خوشحال بودم که صبور بودم ، سخت تلاش کردم و نتیجه اش را گرفتم. این راهی ست که دوست دارم درون و بیرون زمین داشته باشم – برای نشان دادن همه ی آن ویژگی ها – چون این بازیکن واین شخصی ست که می خواهم باشم. همه ی آن چیزهایی که از خانواده ام یاد گرفتم، در نتیجه این لحظه ی غرور و سربلندی بود.

مدتی زمان برد تا به هوا، غذا و نحوه ی تمرینات و هرچیز دیگری عادت کنم، طبیعتاً، از چیزهایی که من در مکزیک می شناختم متفاوت بود. اما در ذهنم و قلباً نمی خواستم که سال اول حضورم فقط سالی برای استقرار و جا افتادن باشد. می خواستم برای یونایتد بازی کنم و ثابت کنم که هر سال می توانم در بهترین شکل، بهترین فرم و آمادگی خودم باشم، و نشان دهم که چه فوتبالیست و چه شخصی می توانم باشم.

۰ Comments