اختصاصی کانون هواداران منچستریونایتد – «منچستریونایتد رمانتیکترین باشگاه تاریخ فوتبال است»؛ این جمله شاید برای سرالکس فرگوسن باشد. شاید هم برای سر مت بازبی، یا اصلا شخص دیگری. مهم این است که این جمله یک واقعیت در دنیای فوتبال است. واقعیتی که متفاوت و فارغ از کلکلهای فوتبالی هواداران برای اثبات برتری باشگاهشان بر دیگری است.
بازگشت رونالدو به الدترافورد:
چشم و همچشمی با رقیب دیرینه یا آخرین رقص برای یک اعجوبه؟
اینجا بحث تعداد جام داخل موزه باشگاه یا تعداد رکوردهای ثبت شده و یا فاکتورهای آماری دیگر نیست. موضوع بر سر احساسیست که شما به عنوان هوادار به عنوان بازیکن سابق و فعلی و حتی به عنوان یک رقیب نسبت به این باشگاه دارید.
جوری که یونایتد در طول سالیان گذشته از اسطورههای خود تقدیر کرده است بیمثال است و این روند حتی در دنیای بسیار متفاوت امروزی نیز ادامه دارد.
تابستان پر سر و صدا
در همان تابستانی که بارسلونا بدون خداحافظی و بدون هیچ شکوه و جلالی مجبور به آزاد کردن بهترین بازیکن تاریخش میشود و او را به راحتی به چنگ یک باشگاه بیریشه و متمول میسپارد اتفاقی در شهر همیشه بارانی انگلستان میافتد که شاید در تاریخ فوتبال نظیر نداشته باشد.
زمانی که صبح روز ۲۷ آگوست بازیکنان منچستریونایتد برای انجام جلسه تمرینی وارد مجموعه AON CENTER میشوند جو سنگینی بر فضا حاکم است. اخباری که شب گذشته از توافق غیررسمی رقیب پر سروصدای همشهری با یکی از اسطورههای دوران معاصر باشگاه بدست رسیده، همه را کلافه کرده است.
سوالات بسیار زیادی در ذهن همه در حال شکلگیری است. این که چرا یونایتد برای بازیکنی که در سال 2009 با اکراه از دست داد، هیچ اقدامی نمیکند. اینکه پس سرالکس کجاست و چرا دارد اجازه میدهد این فاجعه رخ دهد؟
برخی هواداران پا را از کلافگی و سردرگمی فراتر میگذارند و شروع به آتش زدن پیراهن باشگاه با نام رونالدو میکنند.
برای آنها تصور رونالدو در پیراهن سیتی خیلی سختتر از تمامی گلهاییست که کارلوس توز در دوران حضورش در نیمه آبی شهر مقابل آنها به ثمر رساند.
بازیکنانی چون برونو فرناندز پل پوگبا و داوید دخیا که تشنه تجربه قهرمانیهای بزرگ با باشگاه هستند باور ندارند که فرصت بازی کنار یکی از نمادهای نوین فوتبال به رقبایی چون دی بروینه، ادرسون و استرلینگ خواهد رسید.
جیدون سانچو نمیتواند قبول کند که به یونایتد آمده تا در کنار بهترینها بازی کند اما حال جک گریلیش است که میتواند مطمئن باشد هر موقعیتی که در زمین ایجاد میکند قرار است به دست یکی از بهترین گلزنان تاریخ فوتبال یعنی رونالدو برسد.
رافائل واران با کولهباری از تجربه و کوهی از جام و افتخار به یونایتد آمده تا چالش جدیدی را تجربه کند. اون اکثر موفقیتهای باشگاهی خود را مدیون حضور رونالدو در پیراهن رئال است. بازیکنی که در بزنگاههای مهم فوت کوزهگری خود را به اجرا گذاشت و آن روحیه برنده و شکست ناپذیر را به تیم تزریق کرد تا قهرمانی و جام بردن را تبدیل به یک امر روزمره برای تمامی بازیکنان رئال در دوره حضورش کند.
و به راستی چرا باشگاهی که واران را با هدف تزریق روحیه برنده و قهرمانی خریداری کرده است نباید برای یکی از استثناییترین بازیکنان تاریخ فوتبال از نظر روحیه قهرمانی و ذهنیت برنده داشتن اقدامی انجام دهد؟
تمام این سوالات و این فشارها باعث شد تا سران یونایتد تصمیمی متفاوت اتخاذ کنند و به گفته خودشان در یک بازه دو ساعته ورق را برگردانند.
بزرگترین هایجک نقل و انتقالات
این بزرگترین هایجک تاریخ نقل و انتقالات فوتبالی است. یونایتد قبلا هم مچ سیتی را در اینگونه شرایط خوابانده بود. اما کریستیانو نه الکسیس سانچز است نه دیمیتار برباتوف و نه هری مگوایر است نه فرد.
کریستیانو کریستیانو است. بازیکنی که چه دلمان بخواهد چه نخواهد تمام شرایط لازم برای اینکه مجسمهای از او در اطراف ورزشگاه الدترافورد برافراشته شود را داراست. اما همین که این چنین مجسمهای وجود ندارد و نخواهد داشت خودش نکتهای مهم در تفاوت بین سیتی و یونایتد است.
در روزگاری که بازیکنانی چون وینسنت کمپانی و داوید سیلوا در استادیوم همسایه برای همیشه با نصب مجسمهای به یادگار میمانند یونایتد حتی برای اسطورههایی چون گیگز اسکولز و نویل قدمی در این راه برنمیدارد چرا که مفهوم اسطوره ابدی در نیمه قرمز شهر بسیار متفاوتتر و سنگینتر است.
اما حتی رونالدو که یکی از خودبینترین شخصیتهای ورزشی معاصر است خوب میداند که یونایتد به او عشق خواهد ورزید. اکنون آن جوانک پرتغالی پا به سن گذاشته و دیگر زمانی برای ماجراجویی نیست و حال نیاز دارد در آغوشی گرم و پر عشق قرار گیرد.
در زندگی شخصیاش نیز همین روند را طی کرده است. از ماجراجوییهایش با کیم کارداشیان و دوران کوتاه اما پر حرارتی که کنار ایرینا گذراند اکنون به کانون گرم خانوادهای که جرجینا برایش تدارک دیده پناه برده است.
اما این بازگشت شکوهمندانه روی دیگری نیز دارد.
کریستیانو رونالدو، مایکل جردن فوتبال؟
اگر شما حتی سر سوزنی به بسکتبال علاقه نداشته باشید باز هم نام مایکل جردن به گوشتان خورده است. اسطوره تمام دوران در ورزشی که کمتر کسی خارج از قاره آمریکا به آن توجهی میکند اما مایکل جردن را همه میشناسند.ز
مایکل جردنی که حتی در فوتبال هماکنون تاثیربسزایی دارد و همکاری او با باشگاه جدید لیونل مسی، یعنی پاریس سن ژرمن یکی از پرسودترین معاملات حال حاضر این بیزنس است.
در مستندی که در اوایل سال 2020 توسط شبکه ی نتفلیکس آمریکا به نام “The Last Dance” پخش شد، گوشههای مهمی از زندگی مایکل جردن در اوج دوران ورزشیاش نمایش داده شده است.
اینکه این اعجوبه و پدیدهی دنیای بسکتبال چگونه با فشار انتظاراتی که جامعه بسکتبال و همتیمیهایش از او داشتند کنار آمده و توانسته خود را در تقریبا تمام دوران بازی حرفهایاش در بالاترین سطح آمادگی نگاه دارد.
و مهمتر از آن، اینکه چگونه توانسته انتظار بسیار بالایی که خودش از خودش دارد را در عمل و در زمین بسکتبال پیادهسازی کند و هر رکوردی که وجود داشته را به نام خودش به ثبت برساند.
اما جایی که میخواهیم این دو را به یکدیگر ربط دهیم جایی است که میبینیم مایکل برای رسیدن به اهداف شخصیاش و کسب هر عنوان قهرمانی تیم و شخصی که وجود دارد نیاز دارد تا باشگاه و تیمی که برایش بازی می کند آمادگی رسیدن به آن قلهها را داشته باشد.
هرچقدر هم که مایکل استثنایی و خارقالعاده باشد اینکه چه بازیکنانی در کنارش بازی میکنند و چه مربیای تیم را هدایت میکند و چه مدیرانی در پشت پرده برای این سازمان تصمیم می گیرند از همان درجه اهمیت برخوردار است.
رونالدو یک استعداد ناب فوتبالی در دوران ماست. بازیکنی که آنقدر مرزها و مفاهیم دنیای چمن سبز را تغییر و گسترش داده است که برای هیمشه به عنوان یکی از نمادهای این رشته ورزشی از او یاد خواهد شد.
حتی اگر هیچ مجسمهای از او در هیچ کجای دنیا برافراشته نشود، در عصر ارتباطات در آرشیوهای فوتبالی همه دنیا، تصاویر هنرنماییها و قهرمانیهایش موجود و ابدی است.
اما حتی این جایگاه رفیع و یگانه هنوز برای او کافی نیست. او به دنبال یک رقص آخر است. به دنبال یک عنوان دیگر. شاید لذتبخشترین عنوان … .
چالش کریستیانو با چالشی که مسی برای خود انتخاب کرده متفاوت است.
او به دنبال یک رقص آخر است.
مسی به پاریس رفته است تا تیم ستارگانی که ناصر خلیفه برایش تدارک دیده او را به دوش گرفته و به قهرمانی برسانند. رونالدو به یونایتد آمده تا باشگاهی که از دوران اوجش سالهای زیادی فاصله گرفته را به دوش بگیرد و بدود.
کریستیانو قرار است مایکل جردنی باشد که در تمرینات بالاتر از سرمربی، همتیمیهایش را تحت فشار میگذارد تا مثل او تمرین کنند، مثل او فکر کنند و با ذهنیتی مشابه او بازی کنند. کریس نیامده تا با او سلفی بگیرند؛ نیامده تا بالاخره از نزدیک روند ساخت مجسمهاش را نظاره گر باشد؛ او نیامده تا یونایتد پیراهن بفروشد.
او آمده تا یکبار دیگر ثابت کند بهترین است. اول به خودش و بعد به تمام دنیا.
این آخرین رقص کریس است. قبل از آنکه به دوران بازنشستگی برسد و در مهمانیهای سلطنتی از جرجینیا برای رقصیدن دعوت کند میخواهد یکبار دیگر در مستطیل سبز دستش را به سمت عشق اولش یونایتد دراز کرده و درخواست آخرین رقص را از او داشته باشد.
و چه مهمانی و لوکیشنی بهتر و رمانتیکتر از تئاتر رویاها؟
نظرات کاربران